زیر باران

ﯾﺎ ﻣﻦ ﻻ ﯾﻨﺰل اﻟﻐﯿﺚ اﻻ ﻫﻮ...

زیر باران

ﯾﺎ ﻣﻦ ﻻ ﯾﻨﺰل اﻟﻐﯿﺚ اﻻ ﻫﻮ...

مشخصات بلاگ
زیر باران
پیام های کوتاه
  • ۱۷ فروردين ۹۲ , ۲۰:۴۹
    به تو
آخرین مطالب
  • ۹۲/۱۱/۲۵
    چ
  • ۹۲/۰۸/۱۹
    ح
پیوندها

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «چ» ثبت شده است

هلی کوپتری از صبح بالای سرمان مانور می دهد، ذهنم

را پرت می کند به دیروز بعدازظهر، روی صندلی های تالار

آوینی و آن هلی کوپتر نجات... و سرهایی که با پره های

ملخ ش به باد می رود... زخمی هایی که میان زمین و

هوا رها می شوند و ...



فیلم با روند آرامی شروع میشود، موسیقی متن زیبای
 آن حتی اجازه نمی دهد ذره ای از حول و هراس حاکم
 در پاوه به قلب بیننده رسوخ کند... همه ی آنچه قبلا در
 نورالدین و کوچه نقاش ها خوانده بودم در فیلم آمده، ولی
 بازهم جا بود برای بیان رعب و وحشتی آن موقع گریبان
مردم را گرفته بود باز هم جا بود برای معرفی مردم غیور کرد
 و پیش مرگ های شجاع شان



از چمران و از پاوه و از کومله ها و ضد انقلاب ها

آنچه در کوچه نقاش ها خوانده بودم خیلی پخته تر

و پرداخته تر و حس دار تر از آنچه بود که در چ دیدم،

انتظار داشتم لااقل یک سکانس از سجده های معروف

و مناجات های شهید چمران را ببینم، انتظار داشتم هنر

جنگ چریکی چمران را ببینم، انتظار داشتم مهربانی و

امیدش پشت صدای مختار خراب نشود




انتظار داشتم تا وقتی توی سالن هستم گذر زمان را حس نکنم
چ آنی نبود که می خواستم و انتظارش را داشتم


بعداز اختتامیه جشنواره دلم گرفت...

از حکومتی بودنش، از پاچه خوارانش، از بایکوت هایش، از نیش و کنایه هایش...

چ را هنوز ندیدم، نشد که ببینم

ولی می دانم ارزشش برای سیمرغ خیلی بیشتر از رستاخیز بود

چ را ندیدم، ولی می دانم وقتی اینقدر عواملش را متأثر کرد حتما ارزش فیلم اولی بودن را داشت... بیشتر از رستاخیز پر از تحریف

و مریلا زارعی

که همیشه او را با فیلمهای اصغر فرهادی میشناختم و این تصور که همه شان مثل هم اند

ولی این بار یک سالن را واداشت به تعظیم در برابر مادران شهدای این وطن

ولی اینبار پوشش بلند و با وقاری داشت